ویاناویانا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

ویانا جوجوی زندگی ما

اولین دیدار ویانای کوچولوی من از نمایشگاه کتاب

یکشنبه 3 آذر 1392 بعداز ظهر روز یکشنبه بابا خسرو همراه دوستش و خاله منیژه تو نمایشگاه بودن و منتظر بودن تا ما هم بهشون ملحق بشیم حدود ساعت 5 بود که من و شما و خاله ماریا هم به سمت نمایشگاه از خونه حرکت کردیم راستش نمایشگاه مثل سالهای قبل از نظر تنوع کتاب و انتشاراتی های خوب خیلی پربار نبود و بیشتر از همه غرفه های کودکان شلوغ بود و من هم برعکس همیشه که وقتی هنوز شما نبودین با باباخسرو دوتایی میرفتیم و کلی کتاب میخریدم و تقریبا برای تمام طول سال کتاب برای خوندن داشتم فقط برای شما خرید کردم و برای خودم دست خالی برگشتم من عاشق کتاب های تاریخی هستم ولی بیشتر غرفه های کتاب های تاریخی رو که قبلا بوسیله مرحوم ذبیح الله منصوری تال...
5 آذر 1392

ویانا در حال بازی در پارک و طبیعت

سلام ویانای وروجک و شیطونم عســـــــــــــلم ، قشـــــــــــــــــــــــنگم،نفـــــــــــــــــــــــــــــــــــسم از 11ماهگی شروع به راه رفتن کردی و از یک سالگی شروع به دویدن و حالا همش دوست داری هرچیزی رو که دور و برت تجربه کنی و به هرجایی سرک بکشی و من هم سعی میکنم شرایط رو برات فراهم کنم تو هفته بعداز تولدت یک روز سه شنبه بود که با خاله ماریا به پارک بردمت و رشما برای اولین بار حسابی سرسره بازی کردی حالا این تو دخمل ناز من و و این هم  عکس های خوشگل اون روزت خانم کوچولو از اون طرف بالا نمیرن ولی کو گوش شنوا اوایل یکم میترسیدی حتی موقع پایین اومدن چشم هات رو میبستی اما...
3 آذر 1392
1